فراموشی، نسیان، بازی ذهن است در پنهان کردن تصاویر، صداها، یادها. نابودی نیست. موجی است که می آید و به زیر می بردشان. به یاد آوردن، موجی دیگر است که می آوردشان به سطح. گاهی دیر، گاهی بی موقع.
ذهنِ بازیگوش...
ذهنِ بازیگوش...
در تلاش برای انتقال معانی، در تکاپوی دانستن و دریافتن، ناگزیر دست می یازیم به واژگان. خیال خامی است اگر بپنداریم که واژگان مشابه مان معانی یکسانی دارند. واژگان من زنده اند، از روزی به روز دیگر، حتی از ساعتی به ساعتی دیگر هزار بالا و پایین زندگی را از سر می گذرانند. من و واژگانم با هم بزرگ می شویم، با هم می رویم زیر آفتاب و سرمست حیات می شویم. با هم دل مان می گیرد و خموده و گرفته می شویم. باری، در تکاپوی شناخت خویش به واژگان رو آورده ام
No comments:
Post a Comment