Tuesday, January 31, 2012

صد و شصت و سه

بی اعتنایی دفاع اولیه ی ذهن است در برابر ضربه های نامنتظر. طعنه های در لفافه.

Monday, January 30, 2012

صد و شصت و دو

دوراندیشی اسمی است که بر خیالِ تسلط بر زمان می گذاریم. توهمی که داوطلبانه می گذاریم دست و پامان را ببندد. حال مان را محدود می کنیم برای اجتناب از آینده ای محتمل. دوراندیشی اغلب بوی ناامیدی می دهد و ترس.

Sunday, January 29, 2012

صد و شصت و یک

خلأ همیشه در فضا نیست. گاهی در ذهن است. در میانه ِ گپ و گفت.  وقتی ناگهان انگار دیگر هیچ حرفی نمانده برای گفتن. خلأ در فضا دما ندارد. اما در ذهن سرد است.

Saturday, January 28, 2012

صد و شصت

بخت حساسیت آدم است به نقاطِ درخشانِ زندگی. نقاطی که همیشه هستند اما گاهی نگاه مان بر این نقاط نابیناست و بیهوده بر روزگار و بخت لعنت حواله می کنیم. نگاه مان تیره است و از تیره بختی می نالیم.

Friday, January 27, 2012

صد و پنجاه و نه

اعتراف فقط به گردن گرفتن خطا و پذیرش مسئولیت نیست. اعتراف، بیرون آمدن از مخفی گاهِ امن و ناشناخته است. مجال دادن است به دیگران که ببینند آدمی را؛ به تمامی اش، با همه ی نقص و نااستواری اش، زیر نور مستقیم.

Thursday, January 26, 2012

صد و پنجاه و هشت

تفاهم یعنی همدیگر را فهمیدن و معرفت حاصل کردن. تفاهم را اغلب در تشابه می جوییم. اما شباهت چیست جز خیالِ ساده دلانه ی فهمیدن دیگری، با قرار دادن اش در قالبی آشنا؟ سوءتفاهم عمیقی که سهل انگارانه درک می نامیم اش.

Wednesday, January 25, 2012

صد و پنجاه و هفت

ترس اغلب به نام های دیگر شناخته می شود: احتیاط مثلا. یا دوراندیشی. مراقبت. اسمش هر چه که باشد، به قولِ آقای بولگاکف در مرشد و مارگریتا، بزرگترین گناه جبن است.

Tuesday, January 24, 2012

صد و پنجاه و شش

طعنه کلامی است که وقتی سکوت را شکسته خراش به تنش افتاده؛ ضرب دیده. کنایه سخنی است که وقتی می خواسته از هزارتوی ذهن و سکوت خودش را بکشد بیرون، آن قدر خم شده که عضلاتش گرفته و دیگر نمی تواند قامت راست کند.

Monday, January 23, 2012

صد و پنجاه و پنج

ترس، امیدِ به بیراهه رفته است. امیدی است تحتِ سلطه ی تردید.

Sunday, January 22, 2012

صد و پنجاه و چهار

ممنوعیت، محرومیتِ تحمیلی است. محرومیت از هست ها؛ که اگر نبود، محرومیتی می شد معمولی. غصه ای و سازشی و تلاشی. از ممنوعیت اما اشتها زاییده می شود. اشتیاق و کنجکاوی. از همان لحظه که آدم و حوا با ممنوعیت رو به رو شدند، بهشتِشان رو به زوال رفت.

Saturday, January 21, 2012

صد و پنجاه و سه

بی اعتنایی آفتِ روابطِ انسانی است. به زور نمی شود توجه نشان داد ولی. توجهِ به اجبار مثلِ سم پاشی کردنِ مزرعه است و کشتنِ آفت های آشنا. راه برای آفت های دیگر باز می شود. آفت های بعضاً سهمگین تر.

Friday, January 20, 2012

صد و پنجاه و دو

امید، خیالی است که آدم را از درون گرم می کند. خیالی است که آدم وقتی می رسد به دره ای بی پُل در مسیرش، بال نمی دهدش که از دره بپرد، نه. خیالی است که در یک تنه ی درخت پلی می بیند برای ساختن.

Thursday, January 19, 2012

صد و پنجاه و یک

زندگی بی دوست داشتن می خشکد. پوک می شود از درون. دوست داشتن شق القمر نیست. به سادگیِ لبخندی است به غریبه ای در  مترو. لبخندی که لبخند به ارمغان می آورد.

Wednesday, January 18, 2012

صد و پنجاه

قدردانی و ارج نهادن، قدرت است؛ مایه ی سرزندگی و شادی های کوچکِ بی بدیل. اغلب اما زیرِ بارِ زیاده خواهی و جاه طلبی فرسوده می شود.

Tuesday, January 17, 2012

صد و چهل و نه

طعنه ی بی رحمانه ی روزگار است تنهایی توی آغوشِ کسی که خیال می کند با بازوانی که دورت حلقه کرده دارد تنهایی را پس می زند.
تنهایی کیفیتی است در احوالِ درونیِ آدم. ربطی هم به شمارِ آدم هایی که در شعاعِ پنج متریِ آدم هستند ندارد. اصلا حتی گاهی هر چه تعدادشان بیشتر، تنهایی عمیق تر می شود.

Monday, January 16, 2012

صد و چهل و هشت

قضاوت ترجمه کردنِ حال است به زبانِ گذشته؛ و اطمینان به صحتِ ترجمه.

Sunday, January 15, 2012

صد و چهل و هفت

تردید به جسارت و دل به دریا زدن معنا می دهد. اطمینان توهمی است برای گریز حتی اگر شده برای یک مدتِ کوتاه.

Saturday, January 14, 2012

صد و چهل و شش

خوشبختی، آرامشِ بعد از طوفان است. پیاده رویِ طولانی است با یک دوست. امیدِ بازیافتن.

Friday, January 13, 2012

صد و چهل و پنج

امید نیرویی است به ودیعه گذاشته شده در وجودِ آدمی. از همان دست که حیات. به پاسداشتِ حیات.

Thursday, January 12, 2012

صد و چهل و چهار

خنده درمان است. عمیق که باشد پل می شود بینِ جزیره هامان. یا که فانوس دریایی ای، راهنما.

Wednesday, January 11, 2012

صد و چهل و سه

خاطره کیسه ی آب گرمی است برای روحیه ی آدمی، که شب های سرد زمستانی را دلنشین می کند.

Tuesday, January 10, 2012

صد و چهل و دو

تنهایی روبه رو شدن است با نهانِ درون. بی مجالِ فراموشی و روگردانی.

Monday, January 9, 2012

صد و چهل و یک

فراموشی داروی مخدّر ذهن است برای تسکینِ دردِ زخم های قدیمی و حسرت ها. راهی بِه از تخدیر باید.

Sunday, January 8, 2012

صد و چهل

پیش داوری از اطمینانِ عمیقی سرچشمه می گیرد که آدمی به قوه ی مشاهده و استنتاج خود دارد. و اطمینان فریبِ وسوسه انگیزی است برای گریز از انبوهیِ ممکن ها.

Saturday, January 7, 2012

صد و سی و نه

می گویند گرسنه نبودی که عاشقی یادت بره. گرسنگی، عشق بی ادعایی است و نه فقط به غذا. به هر چیزی می شود گرسنه بود.

Friday, January 6, 2012

صد و سی و هشت

شرمندگی صمیمت را به زوال می برد. بارِ شرمندگی را به جبران و نه به فرار سبک کردن از چیزهایی است که وصفشان می شود آنچه حافظ می گوید:
دردیّ و سخت دردی، کاریّ و صعب کاری

Thursday, January 5, 2012

صد و سی و هفت

تاوان درد را که پاک نمی کند. دردی است، راهی است برای فهمیدن. تاوانِ حقیقی از نقطه ای شروع می شود که درد در درک محو می شود.

Wednesday, January 4, 2012

صد و سی و شش

پختگی و بلوغ است که آدم از عرشِ اعلا بیاید پایین و به جای انکارِ مشکلاتش، پیِ راهِ چاره برود.

Tuesday, January 3, 2012

صد و سی و پنج

سخت گرفتن به خود، وسوسه ای می شود برای پنهان کردنِ خطا. برای لاپوشانی مبادا که خدشه ای به چهره ی بی نقصی که ساخته ای وارد شود.

Monday, January 2, 2012

صد و سی و چهار

صداقت، شهامتِ روبه رو شدن است با آنچه پسندمان نیست.  

Sunday, January 1, 2012

صد و سی و سه

مسئولیت پذیری دست برداشتن از بازی هایی است که برای پنهان کردنِ آنچه در زیر نهان است می کنیم. آشتی با خود.