دنیای مجازی یعنی همین میدانچه ای است که ذهنِ یکی عطسه می کند و ساعتی بعدش جماعتی سرماخورده ی آن عطسه است. مجاز در فرهنگِ دهخدا، رهگذار است.
پس نوشت. یک چندی می روم یک جایی که نه اینترنت باشد نه تلفن. مرخصی از هیاهو. تا دوشنبه.
در تلاش برای انتقال معانی، در تکاپوی دانستن و دریافتن، ناگزیر دست می یازیم به واژگان. خیال خامی است اگر بپنداریم که واژگان مشابه مان معانی یکسانی دارند. واژگان من زنده اند، از روزی به روز دیگر، حتی از ساعتی به ساعتی دیگر هزار بالا و پایین زندگی را از سر می گذرانند. من و واژگانم با هم بزرگ می شویم، با هم می رویم زیر آفتاب و سرمست حیات می شویم. با هم دل مان می گیرد و خموده و گرفته می شویم. باری، در تکاپوی شناخت خویش به واژگان رو آورده ام
No comments:
Post a Comment