بعضی روزها آدم بیدار می شود، با سنگینی باری بر قفسه سینه. باری که نفس را تنگ می کند. دیدگان را تار، و درخشان ترین آبیِ آسمان و طلاییِ خورشید را تیره. اسمش را می گذارم دلمردگی های موضعی. مثل نهال بائوباب زود باید ریشه کن شان کرد. وگرنه کل زندگی را می بلعند.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment