آزادگی یعنی وارستگی و حریت. دهخدا اما می گوید این تمامش نیست. آزادگی را می گوید علاوه بر این ها یعنی آسایش، آسودگی و شادی. آزادگی یعنی همتِ بلند و آگاهیِ مدام به بندهای خودخواسته. اندوه های خود خواسته.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
در تلاش برای انتقال معانی، در تکاپوی دانستن و دریافتن، ناگزیر دست می یازیم به واژگان. خیال خامی است اگر بپنداریم که واژگان مشابه مان معانی یکسانی دارند. واژگان من زنده اند، از روزی به روز دیگر، حتی از ساعتی به ساعتی دیگر هزار بالا و پایین زندگی را از سر می گذرانند. من و واژگانم با هم بزرگ می شویم، با هم می رویم زیر آفتاب و سرمست حیات می شویم. با هم دل مان می گیرد و خموده و گرفته می شویم. باری، در تکاپوی شناخت خویش به واژگان رو آورده ام
No comments:
Post a Comment